GOOD BYE FOR EVER........CLOSED

من خوبم!
حيران از اين دلِ پريشان كه نمي دانم چرا همه اش بيتابِ تو مي شود.
هي بغض هايش را ته گنجه پنهان مي كنم تا شايد دست از آشفتگي بردارد اما...
مدام بيتاب تر مي شود!
ديوانه ، تو را مي خواهد!!!
اين همه نبودن كم اش است باز هم مي خواهد در تو حل شود.
هر چه مي گويم تمامش كند، نمي كند.
ديگر نه منطق سرش مي شود نه نبودن ِ تو!
ديگر حتي نمي توانم به آمدن باران سرش را گرم كنم!
بي تعارف بگويم!
خيلي وقت است كه مي دانم ديگر مال خودم نيست!
اصلا" از آغاز هم مي دانستم مال من نيست !
بگذريم!
دلم براي خودم و خودت مي سوزد!
دل خوش كرده ايم به دلتنگي هايي كه مي دانيم آخرش تنها حسرت دارد و يك عمر يلدا!
دل خوش كرده ايم به همين بودن هاي در مه!
دل خوش كرده ايم به لمس نگاه هم!
غريبانه آب مي شويم و دم نمي زنيم!
حتي به سرنوشت هم بدو بيراه نمي گوييم.
كاش لااقل خودمان را خالي مي كرديم!
اينطور نگاهم نكن.
باور كن من خوبم!
فقط نمي دانم چرا باز اين بغض حنجره ام را مي سوزاند!
فقط نمي دانم چرا باز دستانم مي لرزند و چشمهايم...
تو بهتر مي داني چشمهايم حالا به چه روزي افتاده اند!
اي كاش بودي و باز خودت را در اين دريايي كه ساخته ام مي ديدي!
كاش بودي و لرزش ِ اين دستها را لمس مي كردي!
آنوقت حتما" باز زمزمه مي كردي" فلانی.............؟!"
و من مي گفتم" چرا باور نمي كني، من خوبم؟!"
من صبوري مي كنم اما مي دانم راه به جايي ندارم.
اين بغض ، تو را كم دارد!
اين دستها ، تو را كم دارد!
اين چشمها ، تو را كم دارد!
و فردايم!!!

خداحافظ به شرطی که، بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که، منو از چشم تو میدید؛
اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده ست
نه اینکه میشه باور کرد، دوباره آخر جاده ست؛
خداحافظ واسه اینکه، نبندی دل به رویاها
بدونی با تو و بی تو، همینه رسم این دنیا

خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه
یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند
یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو
خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم
نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی
تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم
خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی
...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....!
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ

هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفاءل مي زنم حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت: ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم



















































